برخی از تأثیرات اقتصادی و سیاسی نیز به آسانی آشکار است در ساختار مالیات بر درآمد فعلی وضعیت نسبی مطلوبی که به شرکت های تجاری نیمکره غربی اعطا شده است ظاهراً از تمایل اقتصادی برای تقویت تجارت با کشورهای داخل نیمکره غربی ناشی می شود.
اعطای درصد کاهش به بسیاری از تولیدکنندگان و تامین کنندگان منابع طبیعی معمولاً به عنوان یک محرک اقتصادی ضروری برای تولید آن کالاهایی که برای رفاه و امنیت کشور ضروری هستند توجیه می شود. به همین ترتیب، رفتار مالیاتی مجاز برای هزینه های حفاظت از خاک است به عنوان یک انگیزه خاص و یک هدف اقتصادی مطلوب در دسترس از طریق اجرای رفتار مالیاتی خاص.
در حال حاضر، شماری از موارد در انتظار کنگره است
لوایحی با هدف دستیابی به اهدافی که اساساً زیبایی شناختی هستند - برای مثال حذف دود و آلاینده ها از جو. این فهرست را می توان تا حد زیادی گسترش داد، اما موارد ذکر شده ممکن است به عنوان تصویر مفاهیم درآمد غیرحسابداری کافی باشد. در حالی که حسابدار به عنوان یک فرد یا به عنوان یک مالیات دهنده ممکن است
به نفع یا نارضایتی چنین انگیزههای غیر درآمدی خاصی که وارد قانون مالیات میشوند، واضح است که نمیتوان به نظریه حسابداری برای توجیه این عوامل خاص در تعیین درآمد اعتماد کرد.
انگیزه به معنای وسیع اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی است
بهجای اینکه انگیزهای ناشی از یک واحد تجاری خاص و خاص باشد که تئوری حسابداری در درجه اول با آن مرتبط است.
علیرغم تعداد عناصر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در قوانین مالیاتی ما گنجانده شده است، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم، در مجموع، آنها بیش از مفاهیم ویژه ای که برای سایر حسابداری ها به کار می روند، اهمیت نظریه اساسی حسابداری را مخدوش می کنند. اهداف تئوری حسابداری به دلیل موقعیت اولیه خود به عنوان یک وسیله ارتباطی در تجارت، مفاهیم ثابت و ثابتی را که برای همه مشاغل قابل اجرا باشد، ارائه نمی کند. این امر به ویژه در مواردی که سازمان های دولتی از داده های حسابداری برای اهداف کنترلی استفاده می کنند صادق است. تئوری یا مفاهیم حسابداری که برای شرکتهای خدمات عمومی به کار میرود، با کاربرد در سایر شرکتهای تجاری متفاوت است. این تفاوتها گاهی از طریق خود تئوری حسابداری و گاهی از طریق مقررات ویژه کمیسیونهای نظارتی ناشی میشوند که فقط از نظر درجه با مقررات اعمال شده در قوانین مالیاتی ما متفاوت است. حسابداری شرکتهای بیمه که بهعنوان کنترلی بر ذخایر الزامی توسط کمیسیونهای نظارتی استفاده میشود، با حسابداری برای هر شرکت تجاری دیگر تفاوت اساسی دارد. در اینجا، مانند شرکتهای برق، مانند قانون مالیات، و مانند بسیاری از زمینههای دیگر، تئوری اساسی حسابداری ابتدا در تعیین درآمد اعمال میشود و سپس تعدیلها یا واریانسهای خاصی برای هدف خاص بهطور مناسب اعمال میشوند.
[email protected]...برچسب : نویسنده : yartax yartax0066 بازدید : 162